• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات زمان

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی چگونگی پردازش زمان در غزلیات شمس با استفاده از شگرد جريان سيال ذهن
        مینا  بهنام ابوالقاسم  قوام محمد  تقوی محمدرضا  هاشمی
        برخی از غزل های مولوی، ویژگی هایی دارد که ذهن خواننده را به سوی مبانی فکری آثار جریان سیال ذهن معطوف می کند. مقالة حاضر به بررسی مقولة زمان با استفاده از بنیان های نظـری این تکنیـک دربارۀ زمـان در غزل های مولوی می پردازد. پیش فرض پژوهش، پرش های زمانی و رفت و برگشت های م چکیده کامل
        برخی از غزل های مولوی، ویژگی هایی دارد که ذهن خواننده را به سوی مبانی فکری آثار جریان سیال ذهن معطوف می کند. مقالة حاضر به بررسی مقولة زمان با استفاده از بنیان های نظـری این تکنیـک دربارۀ زمـان در غزل های مولوی می پردازد. پیش فرض پژوهش، پرش های زمانی و رفت و برگشت های مکرر به گذشته و حال در طول غزل و نیز اهمیت زمان حال در لحظة آفرینش شعر مولوی است. در یک دسته بندی کلی می توان زمان در غزل وی را به دو نوع خطی و پیوسته و غیرخطی و ناپیوسته تقسیم کرد. نوع دوم زمان، غزل ها را به لحاظ زمانی به آثار جریان سیال ذهنی نزدیک می کند. مبنای محاسبة پرش های زمانی در این مقاله لحظة شروع غزل است. بدین گونه گاه مولوی بر بنیان قانون تداعی آزاد که بر قلمرو ذهن وی تسلط دارد، از زمان حال به گذشته، گاه از گذشته به حال و در مواردی ضمن مرور خاطرات گذشته به آینده سفر می کند و در نمونه هایی نیز میزان پرش ها و رفت و آمد به گذشته و حال سرعت می گیرد و تداوم می-یابد. این مسئله می تواند بر زبان، شیوه های روایی، چگونگی تصویرآفرینی و موارد دیگر در غزل وی تأثیر گذارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ارتباط زمانمندي و کنشگران در داستان کوتاه «مرده‌کشان جوزان» اثر ابوالقاسم پاينده
        مولود  طلائي
        نوشتار حاضر به بررسي زمان و کارکرد آن در داستان کوتاه «مرده‌کشان جوزان» اثر ابوالقاسم پاينده مي‌پردازد. اين عنصر اساسي در این داستان به صورت خاصي منعکس شده است. روال روايت، سيري خطي دارد که با نگاه به گذشته و خاطرات کودکي در زمان حال روایت می شود. بسامد تعداد صفحات و چکیده کامل
        نوشتار حاضر به بررسي زمان و کارکرد آن در داستان کوتاه «مرده‌کشان جوزان» اثر ابوالقاسم پاينده مي‌پردازد. اين عنصر اساسي در این داستان به صورت خاصي منعکس شده است. روال روايت، سيري خطي دارد که با نگاه به گذشته و خاطرات کودکي در زمان حال روایت می شود. بسامد تعداد صفحات و توصيف کنشگران، ارتباط مستقيمي با يکديگر دارد. هرگاه نويسنده قصد برجسته کردن رذيلت‌هاي اخلاقي جامعة عصر خويش را مد نظر داشته باشد، زمان به صورت خاصي اطناب می یابد و عرصة ظهور کنشگران بیش از پیش فراهم می گردد. اما تلخيص زمان، اين امکان را از نويسنده سلب مي‌کند. گويي توصیف کنشگران نيز توأم با زمان خلاصه مي‌شود. نویسندگان در اين پژوهش کوشيده‌اند تا زمانمندي روايت اين داستان را بر مبناي نظريه «ژرار ژنت» در بوته نقد و بررسي قرار دهند. ارتباط کنشگران اين داستان نيز در پايان بر مبناي نظريۀ «گراماس» طرح شده و در پایان ارتباط میان این دو عنصر تشریح شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی زمان روایت در نمایشنامۀ «زنان مهتابی، مرد آفتابی»
        مهدی  نیک‌منش سونا  سلیمیان
        در چند دهه ای که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان کوشیده اند تا با دست یافتن به الگوهای روایتی مشخص دربارۀ مقوله های مختلف روایت، به کشف ساختار جهانی آن نائل شوند. از جمله مهم‌ترین این مقوله ها، مبحث زمان در روایت است که نظریه‌پرداز فرانسوی، ژرارد ژنت چکیده کامل
        در چند دهه ای که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان کوشیده اند تا با دست یافتن به الگوهای روایتی مشخص دربارۀ مقوله های مختلف روایت، به کشف ساختار جهانی آن نائل شوند. از جمله مهم‌ترین این مقوله ها، مبحث زمان در روایت است که نظریه‌پرداز فرانسوی، ژرارد ژنت، نظریۀ مستقلی دربارۀ «عامل زمان و نقش و جایگاه آن در روایت» مطرح کرده است. از نظر ژنت، زمانمندی روایت با در نظر داشتن سه محور: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد که پژوهشگر با بررسی ترتیب، طول و تناوب زمان‌روایی در مقایسه با زمان واقعی، به جایگاه عنصر زمان در روند گسترش طرح داستانی دست می یابد. بررسی زمان روایت در نمایشنامة «زنان مهتابی، مرد آفتابی»، نشان می دهد که یثربی با بر هم زدن نظم منطقی عنصر زمان و در حرکت از زمان تقویمی به زمان متن به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. کارکرد این گزینش ها و نوع خاص زمانمندی آنها در طراحی اجزای پیرنگ و بویژه ارائة عنصر تعلیق، نقش بسزایی دارد. علاوه بر این، بررسی تداوم و بسامد نقل وقایع در این نمایشنامه، روشـن می سازد که کنش‌های آن از ضرباهنگ و شتابی متناسب با مقصود نویسنده برخوردار است. از نظر اصول داستان پردازی، شتاب روایت رخدادها و تکرار و بسامد آنها ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای نمایشنامه برقرار کرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - وقت صوفي
        افسانه  ناظري
        «وقت» در نزد عرفاي مسلمان، معنا، مفهوم، تعابیر و ویژگی‌هاي خاصی دارد. ویژگی‌هايی که متناظر بر«فناي ناسوتي و ظهور لاهوتي» عارف است. در این وقت یا «لحظه حال» است كه واقعه های روحانی و شهود حقايق باطني به‌وقوع مي پيوندد. حالی که مابین گذشته وآینده و در عین حال جامع هر دو چکیده کامل
        «وقت» در نزد عرفاي مسلمان، معنا، مفهوم، تعابیر و ویژگی‌هاي خاصی دارد. ویژگی‌هايی که متناظر بر«فناي ناسوتي و ظهور لاهوتي» عارف است. در این وقت یا «لحظه حال» است كه واقعه های روحانی و شهود حقايق باطني به‌وقوع مي پيوندد. حالی که مابین گذشته وآینده و در عین حال جامع هر دو است. بر اين اساس «وقت» صوفي در «آن» و آناتي مي گذرد كه بُعد و امتداد زماني ندارد و لذا، در مكاني رخ مي دهد كه به آن اشاره نمي توان كرد؟ بدينسان، «وقتِ صوفي» به منزلة حضور و «بودن» در مكان و زماني ديگر است كه از قواعد زمان و مكان محسوس مبرّاست و ويژگي ها و مختصات وجودی خاص خود را دارد. هدف اصلی این مقاله در وهله نخست، جستجو و بررسی چیستیِ وجوه مفهومی، کیفی، ماهیت و هستی شناختی«وقت صوفی» و به‌طور اخص چگونگی این وقت، ویژگی‌ها و شاخصه‌هاي زمانی– مکانی مطرح درآن است. ویژگی‌هايی که در نهایت زمان و مکان دیگری(لحظه حال- عالم ملکوت) را در عرصه اندیشه و خیال مي‌گستراند. به‌طوری که جمع اضداد، «همزمانیِ» گذشته، حال وآینده و... از وجوه و شاخصه‌هاي آن است که درکلیه ابعاد وجودی عارف تسری دارد. در این راستا با توجه به نوع مسئله، بررسی پیشینه تحقیق وخلاء در اطلاعات موجود، با استناد بر آراء، اندیشه‌ها و توصیف‌هاي صوفیه و با هدف گشایشی به سوی معناهای نهفته در عرفان و فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی، دربخش اول از روش توصیفی– تبیینی و سپس در بخش دوم از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - كارنامه‌ي‌خيام‌پژوهي درسده‌ چهاردهم
        كاووس  حسن‌لي سعيد  حسام‌پور
        درباره‌ي دانشمند و سخن‌سراي بلند آوازه‌ي ايراني، حكيم عمر خيام نيشابوري و آثار برجسته‌ي‌او به ويژه شعرش، نوشته‌هاي گوناگون پديد آمده است، اما در گستره‌ي خيام پژوهي هنوز جاي بسياري از پژوهش‌هاي بايسته و مطالعات بنيادي خالي است. در نگاهي كلي به آثاري كه درايران درپيوند با چکیده کامل
        درباره‌ي دانشمند و سخن‌سراي بلند آوازه‌ي ايراني، حكيم عمر خيام نيشابوري و آثار برجسته‌ي‌او به ويژه شعرش، نوشته‌هاي گوناگون پديد آمده است، اما در گستره‌ي خيام پژوهي هنوز جاي بسياري از پژوهش‌هاي بايسته و مطالعات بنيادي خالي است. در نگاهي كلي به آثاري كه درايران درپيوند با خيام پديد آمده است، مي‌توان اين كارنامه را به پيش ازسال 1300خورشيدي وپس از آن تقسيم كرد: در بخش نخست، درمنابع و‌‌ اسنادكهن، مطالب ضد و نقيض درباره‌ي ‌خيام فراوان است و درشكل‌گيري و گسترش پژوهش‌هاي ‌بخش دوم، ترجمه‌ي ‌انگليسي ادواردفيتزجرالد از رباعيات خيام، جايگاه ويژه‌اي دارد؛ زيرا افزون بر اين‌كه اين ترجمه، توجه جهانيان را به خيام و ايران جلب كرد، بسياري از پژوهشگران ايراني را نيز برانگيخت تا با دقت و درنگ بيشتري به زندگي و شخصيت‌خيام بپردازند و البته ضد و نقيض‌هايي كه در اسناد ومنابع‌كهن وجود داشت و همچنين شيوه‌ي‌ نگرش خيام پژوهان موجب شد رويكردهاي گوناگون درگستره‌ي‌ خيام‌شناسي ‌معاصر پديدآيد. نويسندگان اين مقاله در يك طرح پژوهشي گسترده، نزديك به سه سال به شناسايي، معرفي و بررسي تمامي آثاري پرداختند كه درسده‌ي چهاردهم (از سال 1300تا پايان سال1380خورشيدي) در پيوند با خيام در ايران پديد آمده، يا از زبان‌هاي ديگر به فارسي برگردانده شده است. آنچه در اين مقاله به آن پرداخته مي‌شود، بررسي‌كلي كارنامه‌ي خيام پژوهي درسده‌ي چهاردهم است كه با ارائه‌ي جدول‌ها و نمودارهاي زماني و موضوعي بازنموده شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسي رابطة زمان و تعليق در روايت "پادشاه و كنيزك"
        زهرا  رجبي غلامحسين  غلامحسين‌زاده قدرت‌ الله  طاهري
        پيدايش شيوه‌هاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايت‌شناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و چکیده کامل
        پيدايش شيوه‌هاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايت‌شناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح كرده است. از آنجا كه مطالعة دقيق عناصر سازندة يك روايت و بازنمود قوانين حاكم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوكار و روابط دروني عناصر روايي ياري مي دهد؛ در اين مقاله براساس نظريه ژنت، نشان مي‌دهيم که چگونه مولانا، به عنوان يک داستان پرداز كلاسيك، از تمام ظرفيت هاي ادبي- روايي عنصر زمان در حكايت «پادشاه و كنيزك» در مثنوي بهره مي‌برد و در مسير حرکتش از زمان تقويمي به زمان روايي، با استفادة مناسب از تغيير در نظم خطي زمان پي‌رنگ و تفصيل و تكرار در شرح برخي كنشها، نوع خاصي از زمانمندي را ايجاد مي‌كند كه ارتباطي مستقيم و معنادار با القاي حس تعليق و انتظار در مخاطب داستان دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسی نقش استعاره‌های مفهومی در تحول سبک‌های ادبی (با تکیه بر استعاره‌های حوزة بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
        محمد  طاهری معصومه  ارچندانی
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌ چکیده کامل
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌سیستم‌ها، سبک‌های ادبی‌اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره‌های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک‌های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره‌های مفهومی حوزة بدن را که شامل واژه‌های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می‌کند و با تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، به کمک نظریه های سبک‌شناسی شناختی و سبک‌شناسی درزمانی، نتیجه می‌گیرد که استعاره‌های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی‌دار شده‌اند که همسو با تحولات سبک‌‌های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک‌ها بوده ‌است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی
        پروین  سلاجقه
        اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به‌ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و‌ تأثیر زمان چکیده کامل
        اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به‌ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و‌ تأثیر زمان را بر پدیده‌ها به دست می‌دهد، اما به نظر می‌رسد بیشتر از هر چیزی می‌توان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر می‌کشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریه‌های زمان بر اساس نظریه‌های دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشان‌دهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است. پرونده مقاله